نشانی از تو ندارم اما
نشانی ام را برای تو می نویسم
درعصرهای انتظار
به حوالی بی کسی قدم بگذار
خیابان غربت را پیدا کن و
وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن
کنار بید مجنون خزان زده
و کنارمرداب آرزوهای رنگی ام
درکلبه را باز کن و
به سراغ بغض خیس پنجره برو
حریر غمش را کنار بزن
مرا می یابی...
آدمی که منتظره علامتی نداره، هیچ علامت خاصی نداره..
فقط با هر صدایی برمیگرده...
عالی بود مرسی.
نیا باران...
زمین جای قشنگی نیست. من این را بارها با چشم خود دیده ام که گل با آنکه خود در عقد زنبور است ولی از انطرف پروانه را هم دوست می دارد...!