دنیای ترفند ( Trick world )

دنیای ترفند ( Trick world )

کامپیوتر ، دانلود نرم افزار ، شعر ، مطالب عاشقانه ، ازدواج
دنیای ترفند ( Trick world )

دنیای ترفند ( Trick world )

کامپیوتر ، دانلود نرم افزار ، شعر ، مطالب عاشقانه ، ازدواج

خرید معجزه به وسیله دختر 8 ساله


 

وقتی باران دخترک هشت ساله ای بود ,
شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش
صحبت میکنند. فهمید که برادرش سخت بیمار
است و آنها پولی برای مداوای او ندارند .
پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و 
نمیتوانست هزینه جراحی پرخرج برادر
را بپردازد .
بارن شنید که

پدر آهسته به مادر گفت : فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد .
بارن با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و

از زیر تخت قلک کوچکش را درآورد.
قلک را شکست , سکه ها را روی تخت
ریخت وآنها را شمرد . فقط 5 سنت .
بعد آهسته از در عقبی خانه خارج شد و
چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت .
جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز
به اوتوجه کند ولی داروساز سرش شلوغ تر
از آن بود که متوجه بچه ای هشت ساله شود.
دخترک پاهایش را به هم زد و سرفه می کرد
, ولی داروساز توجهی نمیکرد .
بالاخره حوصله باران سر رفت و سکه ها را
محکم روی شیشه پیشخوان ریخت .
داروساز جا خورد , رو به دخترک کرد و گفت :
چه میخواهی ؟دخترک جواب داد :
برادرم مریض است , میخواهم معجزه بخرم .
داروساز با تعجب پرسید : ببخشید !؟
دخترک توضیح داد : برادر کوچک من ,
داخل سرش چیزی رفته و بابایم میگوید که
فقط معجزه میتواند او را نجات دهد , من
هم میخواهم معجزه بخرم , قیمتش چند است ؟
 داروساز گفت : متاْسفم دختر جان , ولی مااینجا
معجزه نمی فروشیم .
چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت :
شما را به خدا , او خیلی مریض است ,
بابایم پول ندارد تا معجزه بخرد این هم تمام
پول من است . من کجا میتوانم معجزه بخرم ؟
مردی که گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و
مرتبی داشت , از دخترک پرسید :
چقدر پول داری ؟
دخترک پول ها را کف دستش ریخت و به مرد
نشان داد . مرد لبخندی زد و گفت :
آه چه جالب , فکر میکنم این پول برای خرید
معجزه برادرت کافی باشد ! بعد به آرامی دست
او را گرفت و گفت :
میخواهم برادر و والدینت را ببینم , فکر میکنم
معجزه برادرت پیش من باشد .
آن مرد , دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و
اعصاب در شیکاگو بود .
فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرک
باموفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت.
پس از جراحی , پدر نزد دکتر رفتو گفت :
از شما متشکرم , نجات جان پسرم یک معجزه
واقعی بود , میخواهم بدانم بابت هزینه
عمل جراحی چقدر باید پرداخت کنم ؟
دکتر لبخندی زد و گفت : فقط 5 سنت
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد