زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم
میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً...
شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش
نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت
توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش
نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخری رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما
داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از
دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟
همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بی ام و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود
که روی شیشه اش نوشته بود:«متشکرم! ازطرف پدر زنت»
میشه یه صلوات بفرستی و ثوابشو به مادر بزرگم هدیه کنی؟
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
پرستوی سفیدم
خبر عمو اومده، نرسیده آب عزیزم
پسرک تشنه لبم لالایی بخواب عزیزم
پرستوی سفیدم، پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم، دل مکن مرو مادر
خماری چشم تو تیر به قلب رنجور میزنه
پسرکم گریه نکن، دلم داره شور میزنه
عمو نیومد ز سفر، تا که برات آب بیاره
خدا کریمه پسرم، شاید که بارون بباره
بخند تا که نبینم حال بیقراری رو
ببین بارون چشم از ابر نو بهاری رو
سرمو کنار میبرم، برا خنکای لبت
که نریزه اشک چشام روی ترکای لبت
به بابا میگم بدونه، اگه علی شیر نداره
این آخرین سربازته، درسته شمشیر نداره
کی گفته غمش آبه، از غم تو بی تابه
می دونم روی دستت تیر میاد و می خوابه
اگه داری میری سفر، قرآن بگیرم رو سرت
تو میری و پشت سرت، بارون اشک مادرت
تو میری و خیمه میشه برا همه مثل قفس
نمی مونی از غم تو میمونه تو سینه نفس
میون یه خیمه داره مادری زبون میگیره
دل مادری که شکست دل آسمون میگیره
یه مادری شیش ماهه شو به روی سینه ش میذاره
بارونه تو ابر چشاش یا تو آسمون ستاره
رقیه شده بیهوش تا بری به آغوشش
بابات گفته دراره گوشواره ش رو از گوشش
پرستوی سفیدم، پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم، دل مکن مرو مادر
سلام دوستان
دیدم بد نیست یه آمار بگیریم ببینیم آقایان بیشتر دوست دارن که خانم ها چه پوششی داشته باشن!
فقط خواهشی که از همه دارم اینه که صادقانه و جدی جواب بدین
و به نظرات هم احترام بذارین
و سعی کنین اون چیزی رو بگین که خودتون واقعا بهش ایمان دارین.
پیشاپیش از همتون ممنونم. موفق باشین….
لطفا هر گزینه رو انتخاب می کنین نظرتون رو راجع به اون هم بگین.
برای نظر دادن روی نظرات این مطلب کلیک کنید
سلام دوستان
دیدم بد نیست یه آمار بگیریم ببینیم خانم ها بیشتر دوست دارن که آقایان چه پوششی داشته باشن!
فقط خواهشی که از همه دارم اینه که صادقانه و جدی جواب بدین
و به نظرات هم احترام بذارین
و سعی کنین اون چیزی رو بگین که خودتون واقعا بهش ایمان دارین.
پیشاپیش از همتون ممنونم. موفق باشین….
گزینه ۱ : ساده
گزینه ۲ : به قول معروف “امروزی” !
گزینه ۳ : مذهبی
لطفا هر گزینه رو انتخاب می کنین نظرتون رو راجع به گذاشتن ریش و سبیل یا تراشیدنش هم بگین.
برای نظر دادن روی نظرات این مطلب کلیک کنید
تاریخچه عرفه
صحرای عرفات در خود خاطراتی از مردان بزرگ الهی چون آدم ، ابراهیم ، خاتم الانبیاء و حضرت سید الشهداء(علیهم السلام) دارد که حضور هر یک با عنایات خاص حضرت حق همراه بوده است .چون ایمیل بچه های کلاس رو نداشتم فایل PDF درس استاد نوجوان
که کلاس آن در تاریخ 1391/08/04 تشکیل شد رو روی وبلاگم گذاشتم تا دانلود کنید
سیزدهمین روز از هر ماهی در گاهنامهی ایرانی تیر یا تیشتر نام دارد و روز سیزده ماه فروردین به جشن سیزده بدر و روز طبیعت نام گذاری شده است. جشن سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخنده است. ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس می دانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها می روند و به شادی می پردازند. تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. نخست باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایرانی، هیچ یک از روزهای سال«نحس» و«بدیومن» یا«شوم» شمرده نشده، بلکه چنان چه می دانیم هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته و دارند و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاه شماری ایرانی نیز«تیر روز» نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی باران آور می باشد و نیاکان فرهیخته ی ما از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کرده اند.
ادامه مطلب ...
آخرین دیدار مجید با بی بی قصه ها
پرویندخت یزدانیان معروف به مادر بزرگ قصههای مجید در سن ۸۹ سالگی دار فانی را وداع گفت.
به گزارش الف به نقل از فارس از اصفهان پرویندخت یزدانیان یا همان بی بی مشهور قصههای مجید که هنوز یاد و خاطره آن در ذهنهای کودکان و نوجوانان دهه ۷۰ ماندگار است ظهر یکشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۱ ، در سن ۸۹ سالگی در نجف آباد اصفهان دار فانی را وداع گفت.
وی که چند سالی بود بر اثر بیماری و کهولت سن در بستر بیماری بود، توسط دخترش پرستاری میشد.
یزدانیان که در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد، دارای ۱۲ فرزند، ۲۵ نوه و پنج نتیجه است که از میان این تعداد فرزند کیومرث و منوچهر پوراحمد کارگردان و نویسنده نام آشنای سینما و تلویزیون هستند.
حضور یزدانیان مقابل دوربین از سال ۱۳۷۰ با مجموعه «قصههای مجید» آغاز شد و ایفای نقشش در سینما از سال ۱۳۷۱ با «صبح روز بعد» و «شرم» که هر سه به کارگردانی پسرش بود ادامه یافت.
وی در فعالیت کوتاه مدت خود در سینما، حضور در فیلمهای «نان و شعر» (۱۳۷۲)، «خواهران غریب» (۱۳۷۴) و «شب یلدا» (۱۳۷۹) را به کارگردانی فرزندش کیومرث پور احمد و ایفای نقش در فیلم مهریه بیبی (۱۳۷۳) ساخته اصغر هاشمی تجربه کرد.
عکس های مراسم تدفین پرویندخت یزدانیان در ادامه مطالب
ادامه مطلب ...
اگر
به تازگی فشار خون بالای شما تشخیص داده شده است، 10 راه برای تغییر سبک
زندگی به شما پیشنهاد می کنیم که با کمک آنها می توانید فشار خون خود را
پایینتر بیاورید و از خطر بیماری قلبی بکاهید.
1.وزن خود را کاهش دهید و مراقب سایز دور کمر خود باشید: