-
ای همه وجود من , به سوی من روانه شو...
چهارشنبه 19 مهر 1391 23:16
خان ه خراب تو شدم ، به سوی من روانه شو... س جده به عــــشقت میزنم، منجـ ـــــی جاودانه شو... ای کوه پ رغرو ر من، سنگ صــبور تو منم ای لحظه س از عاشقی عاش ق با تو بودنم رو شنتر ین ستاره ام، می خواهم ت،می خواهمت تو ما نـــــــ ـدگاری در دلم، می دانمت، می د انمت ای همه و جود من نبود تو نبود من...
-
تا اهالی دنیا راحت باشند
چهارشنبه 19 مهر 1391 23:12
سکوت خواهم کرد تا اهالی دنیا راحت باشند
-
چقـدر خـوشحـال بـود شیطــان
چهارشنبه 19 مهر 1391 23:07
چقـدر خـوشحـال بـود شیطــان وقتے سیب را چیـدم گمـان مے ڪـرد فـریب دادهـ است مـرا نمے دانست تـو پرسیدهـ بـودے مـرا بیشتـر دوست دارے یـا مـاندن در بهشـــت را
-
در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن ..!
چهارشنبه 19 مهر 1391 23:03
در زندگی به هیچ کس اعتماد نکن ..! آیینه با همه یه رنگیش, دست چپ و راستو به تو اشتباه نشون می ده
-
صداقت
چهارشنبه 19 مهر 1391 22:39
گاهی دلم برای چوپان دروغگو خیلی می سوزد. بیچاره 2 بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد... ولی ما هنوز صادق ترینیم!
-
چون دوست دارم بی نیازترین آدم شهره زمینم...
دوشنبه 17 مهر 1391 21:21
بهش گفتم چون دوستم داری بهم نیاز داری یا چون بهم نیاز داری دوستم داری؟ بعد از سکوتش خندید و گفت جمله ی قشنگیه! ولی... چرا هیچوقت به جمله ی قشنگم پاسخ نداد؟ اما... اگه اون یه روزی این سوال رو ازم می پرسید بهش می گفتم: چون دوست دارم بی نیازترین آدم شهره زمینم...
-
قلب با همه ی پاکی و صداقتش محکوم به دوست داشتن است
دوشنبه 17 مهر 1391 21:19
در این دنیا سراب محکوم است به پوچی... پرستو محکوم به کوچ کردن... شمع محکوم به اشک ریختن... خارها محکوم به تنهایی... روز محکوم به غروب کردن... شب محکوم به رسیدن... قلب با همه ی پاکی و صداقتش محکوم به دوست داشتن و چه محکومیتی شیرین تر و دلپذیرتر از این است؟ اما ای کاش همه ی این محکومیتها زیبا را می پذیرفتند. ای کاش...
-
شاید به اجبار زمانه نبودنت را تحمل کنم!
دوشنبه 17 مهر 1391 21:12
هیچگاه باور نکن که نبودنت را باور کنم! هیچگاه باور نکن به نبودنت عادت کنم! شاید به اجبار زمانه نبودنت را تحمل کنم! اما اینکه نباشی...نه!نه!نه
-
فکر میکردم تو همدردى
دوشنبه 17 مهر 1391 21:05
فکر میکردم تو همدردى ولى نه! تو هم دردى!!
-
خرید معجزه به وسیله دختر 8 ساله
سهشنبه 11 مهر 1391 12:02
وقتی باران دخترک هشت ساله ای بود , شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت میکنند. فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند . پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمیتوانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد . بارن شنید که پدر آهسته به مادر گفت : فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد ....
-
با احتیاط حمل کنید شکستنی است
سهشنبه 11 مهر 1391 11:50
امروز مثل دیروز مثل فردا مثل تمام روزها در فکر تو بودم ، در فکر تو هستم در فکر تو خواهم بود... می اندیشم به تو ... تو یعنی بودن... تو یعنی عاشق بودن... تو یعنی یک بغل دلواپسی عاشقانه... تو یعنی وسعت یک کهکشان مهر و من یعنی یک دوستت دارم به وسعت همیشه... به من از خودم آشناتری و من دوستت دارم آشنا............ آشنای...
-
بی تو بودن اجباریست
سهشنبه 11 مهر 1391 11:43
در خلوت من خیال سبزت جاریست این قسمت بی تو بودنم اجباریست
-
عشق قدیمی یک پیر مرد
سهشنبه 11 مهر 1391 11:35
پیرمردی صبح زود از خانهاش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد میشدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت: عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست....
-
مادر پا به پایت اومد تو هم برو
سهشنبه 11 مهر 1391 11:27
پا به پات اومد مادر پا به پاش، باهاش بیا نگاهش کن صدایش کن بزرگ که شده ایی ، از بزرگی اوست آبروهایی که برایت ذخیره کرد از آبروی اوست اکنون تویی که قرار است پای و دست و چشمش باشی برایش آنی باش که شایسته اوست پا به پایت قدم برداشت تا قدم برداشتن را یاد بگیری قدمش را استوار کن ارزشش را بدان
-
دانشجوی ایرانی، قبل و بعد از امتحانات (عکس طنز)
یکشنبه 2 مهر 1391 16:46
-
بدهکاریم
شنبه 1 مهر 1391 23:07
من و تو .... یه عکس 2 نفره به این دنیا بدهکاریم !!
-
کلاغ پـر...؟؟
شنبه 1 مهر 1391 22:06
کلاغ پـر...؟؟ نــه کلاغ را بگذاریم برای آخــــر نگاهت پـر خاطراتت هم پــــــر صدایت ؛ پـــر کلاغ پر..!؟؟ نه ؛ کلاغ را بگذاریم برای آخـــر جوانی ام پـر خاطراتم پــر مـن هم پـــــر. حالا تو مانده ای و کلاغ ؛ که هیــچ وقت به خانه اش نرسیـد!
-
کاش عاشقت نمیشدم
شنبه 1 مهر 1391 21:52
فرصت ما تموم شده، باید از این قصه بریم فرقی نداره من و تو، کدوممون مقصریم خاطرهها رو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو هیچی رو یاد من نیار، اونقد خرابم که نگو بد بودم و بدتر شدم .. میرم با پاهای خودم میرم نمیدونم کجا .. آخ کم آوردم به خدا دلگیرم از دست خودم .. کاش عاشقت نمیشدم هر جوری میخواستم نشد .. از غم یه ذرهم کم...
-
احترام و اعتماد
شنبه 1 مهر 1391 21:28
احترام و اعتماد در زندگی خیلی راحت از دست می روند و خیلی سخت بر می گردند.
-
با خشونت هرگز
شنبه 1 مهر 1391 20:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA سخت آشفته و غمگین بودم … به خودم می گفتم : بچه ها تنبل و بد اخلاقند دست کم میگیرند درس ومشق خود را … باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابی ببرند … خط کشی آوردم، درهوا چرخاندم ... چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل...
-
تلاش برای نشان دادن دوست داشتن
یکشنبه 19 شهریور 1391 20:10
-
ممنون از زحمات شما
یکشنبه 19 شهریور 1391 20:09
-
مغرور نشو
یکشنبه 19 شهریور 1391 19:57
هیچ وقت از اون کسی که هستی یا از پست ومقامی که داری مغرور نشو چون پس از پایان بازی شطرنج شاه و سرباز در یک جعبه ریخته می شود !
-
وصیت نامه وحشی بافقی به صورت شعر تقدیم به تمام طرفداران وحشی با
یکشنبه 19 شهریور 1391 19:44
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد شاهدی...
-
ترس
جمعه 20 مرداد 1391 14:40
دیروز، پینوکیو آدم شد و امروز، آدمها پینوکیـو .... من از عاقبت قصه مادربزرگ می ترسم اگر، فردا، شنل قرمزی گرگ شود!!!
-
شاید تغییر کند ...!
جمعه 20 مرداد 1391 14:25
برای دوباره آمدنش دعا نکن... شاید وقتی آمد... همانی نباشد که رفته بود...
-
سهل انگاری
یکشنبه 15 مرداد 1391 19:44
بخاطر میخی، نعلی افتاد. بخاطر نعلی، اسبی افتاد. بخاطر اسبی, سواری افتاد. بخاطر سواری, جنگی شکست خورد. بخاطر شکستی, مملکتی نابود شد. و همه اینها بخاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود...
-
دو رکعت نماز
یکشنبه 15 مرداد 1391 19:27
حسرتش به دلم مونده، که یکبار نمازی قسمتم بشه ، بدون یادی از دنیا ؛ پر از یاد خدا ! دلم به دو رکعتش هم راضیست ...
-
جملات زیبا وقت و فرصت
یکشنبه 15 مرداد 1391 19:21
از وقتتان برای کار استفاده کنید؛زیرا کار،بهای موفقیت است. از وقتتان برای تفکر استفاده کنید؛زیرا تفکر، سرچشمه قدرت است. از وقتتان برای تفریح استفاده کنید؛زیرا تفریح، راز جوانی جاودانه است. از وقتتان برای مطالعه استفاده کنید؛زیرا مطالعه، منبع عقل و دانش است. از وقتتان برای دوستی استفاده کنید؛زیرا دوستی، جاده ی خوشبختی...
-
دخترک گل فروش
یکشنبه 15 مرداد 1391 19:16
دخترک گل فروش شیشه تمام ماشینارو زده بود هیچی گیرش نیومده بود، الا نگاه های تحقیر آمیز، نگاش به اون ور خیابون افتاد، چشمای پر تمنای راننده هارو به یه خانوم که کنار خیابون واستاده بود رو دید ، راننده ها هی میگفتن خانوم چن!؟! دخترک تو دلش گف آخه اون خانوم که گلم نمیفروشه؟! .... از اون روز همش منتظره اینه که بزرگ بشه...